Perdic | controllable twist | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 42 (6672 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	controllable twist U	تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	controllable U	قابل نظارت
	controllable U	قابل ممیزی یا بازرسی
	controllable U	قابل کنترل
	controllable U	آنچه قابل کنترل است
	controllable cost U	هزینهای که بر حسب مقدارتولید تغییر میکند
	controllable pitch propeller U	ملخ با گام قابل کنترل
	twist U	تاب نخ [بصورت اس یا زد]
	twist U	پیچ
	twist U	واروکردن چرخش بدن در شیرجه روی محورعمودی
	twist U	پیچاندن چرخیدن
	twist U	تاب
	twist U	نخ یا ریسمان تابیده
	twist U	پیچ خوردگی
	twist U	پیچیدن تابیدن
	twist U	پیچ دار کردن
	twist U	تاب برداشتن
	twist U	چرخش بدن
	twist U	دوران حول محور افقی پیچش
	twist bar U	میلهمچ
	twist dive U	پیچپرش
	twist someone around one's little finger <idiom> U	کنترل کامل روی کسی داشتن
	twist one's arm <idiom> U	مجبور کردن شخص برای انجام کاری
	S-twist [S-spun] U	نخ چپ تاب [جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
	Z-twist [Z-spun] U	راست تاب
	to twist one's ankle U	پیچ خورده شدن قوزک پا
	single twist U	تکدورانی
	twist of the wrist U	استادی
	american twist U	سرویس چرخشی
	twist of the wrist U	تردستی
	blade twist U	تغییر نامطلوب گام ملخ ازریشه تا نوک
	twist drill U	مته مارپیچ
	geometric twist U	پیچش هندسی
	give it a twist U	انرا پیچ بدهید
	twist drill U	پارچه راه راه مارپیچی
	twist drill U	مته حلزونی
	torque twist curve U	منحنی گشتاور و پیچش
	twist boat form U	شکل قایق تابدار
	To twist the lions tail . U	با دم شیر باز ؟ کرد ؟ ( جسارت یا ریسک کردن )
	twist grip throttle U	گیرهترتلدوتایی
	throttle twist grip U	دستگیره موتور گازی
	double-twist auger bit U	نوکچهارسویمته

Recent search history

Forum search

0	the relaxing twist-moment
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy